من چند سال پیش رمز موفقیتم رو عوض کردم الان هر کاری میکنم یادم نمیاد !

چند بار هم اشتباه زدم بلاک شد ! میشه زندگیم رو عوض کنم یکی دیگه بگیرم؟

گاهی لازمه که کرکره ی زندگیم رو بکشم پایین

و یه پارچه ی سیاه بزنم رو دیوار دلم و روش و بنویسم :

کسی نمرده فقط مثل لبخند عکس روی اعلامیه که غمگینت میکنه دلم گرفته.

خدایا...

دیگه این زندگی رو نمیخوام.

♥خــدایا دیـــــدی ...؟!!
کلی بـــــاران فرستادی ،
تا این لکه ها را از دلـــم بشویی ... !!!
من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!
زخــم اســــت ....

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥دوست دارم مسافری باشم بی هیچ کوله باری از این دنیای گنگ...

 مسافر یک جزیره...

دور تادور آب...

 من باشم و یک دل و یک خدا...

 من باشم و تمام تنهایی هایم...

 من باشم و منو منو منو منو ..... خدا و بس.

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥این روزها میگذرند٬

ولی من از این روزها نمیگذرم

خدایا...

خیلی ها دلمو شکستن،

دیکه تحمل ندارم!

شب بیا باهم بریم شراغشون...

من نشونت میدم٬

تو ببخششون...!!

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥خدایا...
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد
و مــــــــــن پا فشاری می کردم...

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥خداوندا ، جای سوره ای به نام “عشق” در قرآن تو خالیست…

که اینگونه آغاز شود :

و قسم به روزی که دلت را میشکنند و

جز خدایت مرهمی نخواهی یافت.

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥امشـب خسـتـه تر از دیروزم


کاش میــشد گوشــه ای نـوشت:


خدایا!


صبح بیدارم نکن ...

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥בیشَب פֿـבا آهِسـتـﮧ בر گُوشَـم گُفت :

▄ בیگـﮧ بَســـﮧ !

▄ بارانَــم از اَشڪهایت פֿـجاَلت مے ڪــَشـב ...

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥خـــدایــــــا....
بـــت بود....بـــت شکن فرستـــادی...
من پـــر از بغضـــم بغـــض شکن هم داری؟

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥کاش خدا توزندگی مثل داورفوتبال بود!!!!
وقتی زمین میخوردی وزخمی میشدی میومدبالا سرت ومیپرسیدمیتونی ادامه بدی؟؟؟؟؟؟

منم میگفتم:نه بسه دیگه تمومش کن.

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥آهسته گفت : " خدا نگهدارت "


در را بست و رفت ...


آدمها چه راحت ، مسئوليت خودشـان را به گردن " خدا" مي اندازند !

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

♥خدایا
به تو سپردمش
اما خواهشی دارم
یه روزی
یه جایی
بغل غریبه ای مست مست
بد جور یاد من بندازش.

سلام دوستای گلم...

خوب هستین؟؟؟؟

سال نو مبارک...ایشالله امسال سالی بدون غصه بدون سختی

سالی پر از پول ريال ، پر از شوهر برای دختر خانما ( ساله اسبه شاهزاده ها دارن میان)

پر از همسر برای آقا پسرا ، پر از خنده ، خوشبختی ؛ سعادت ، سلامت و هرچه بخوای از خالقت

باشه....

اگه دیر آپ کردم بدونید عیده دیگه میخوام برم عید دیدنی...

.

. در سایه حق....

دیشب که باران می آمد

میخواستم سراغت را بگیرم ....!

اما ...!! خوب میدانستم که

این بار هم که پیدایت کنم

زیر چتر دیگرانی ...!!!

اگر کسی واقعا کسی رو دوست داشته باشه

بیشتر از اینکه بگه دوست دارم

میگه مواظب خودت باش

پس مواظب خودت باش عشقم .....

وسط دعوا یه جمله هست که میتونه داستان رو عوض کنه

حرف نزن بیا بغلم

به سلامتی اون دل شکسته ای که

 به سلامتی عشقش عرق میخوره

ولی خبر نداره عشقش داره

تو بغل یکی دیگه عرق میکنه

هی فلانی میدانی؟؟

میگویند رسم زندگی چنین است .....

می آیند ... می مانند .... عادت میدهند ....و میروند

و تو در خود می مانی ..... وتو تنها می مانی ....

راستی نگفتی؟؟ رسم تو نیز چنین است ....؟؟؟!!!!

مثل همه ی فلانی ها ؟؟؟؟!!!!!

آدم های احساساتی را باید کشت

میدانی راست میگویم

آدم های احساساتی به درد زندگی آهنی امروز نمیخورند !!

هی تو…

نمیدانم نامت را چه بگذارم…

مخاطب خاص!

تمام زندگی!

دلیل نفس کشیدن!

همه ی وجود…یا تنها عشقم…

…به هرنامی که باشی بدان…

…ارام…

…برایت جان میدهم…

آهـــای پســــــــر ...!

میدانـــی بـــا مـــــن چـــــه کــــردی ...؟!

تــــــــو مــــــــرا کشتــــی ...

بـــــرای خـــــودم ناراحـــــت نیستـــــم ...

بـــــرای دختـــــرت نگرانـــــم ...!

نکنـــــد " تقـــــاص آه مـــــرا " او پـــــس بدهـــــد .....!

تو به کدامین فراموشی گرفتار شده ای؟؟؟؟؟

من ترانه های دلتنگی ام را مدتهاست به دست چشمانت داده ام

چرا نمیشناسی واژ های خیس شعر مرا؟

براستی این خاصیت فاصله است.

اکنون در شب میلاد جسمم،روحم را دوباره بارور میسازم از تو.

کسی چه میداند؟

شاید دوباره عاشقم شوی...

شب آغاز رفتنت شبی بود که برای همیشه در خود

شکستم شب بی رحم رفتنت شب بند بند گشتن رگ های حیاتم بود...

واسه جشن دلتنگی من رفتنت سرود رفتن نواخت و من...

دلیل غصه ی تو تنها وجود من بود و در لحظه ی جدایی

دیگر تنها کس من خدا...

دود میکنم !

نامـــت ، یـــادت ،صدایـت را در یک کــام ، ما بقی اش را . . . ؟

در تنهایـــی ام ،

چه کــــ ــامی می دهد ،

جای خــــــ ــــالی ات .

دلم را آهنـــــی کردم . . .                   مبادا عاشـــــــقت گردد . . .

سیــگار روشن می کنمـ

به افکارم پـکـ می زنمـ

مغزمـ دود می کـند

خاکسـتر حرف هایمـ را می تـکانمـ

تنـاقض مـی وزد

و همـه خاکستر ها را با خـود می بـرد

و مـن سیگار دیگری روشن می کنـمـ

با آتش انـزجار نادانی خودمـ!

وقتى که میگى :

“دیگه برای همیشه فراموشش کردى”

و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام

بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …

دقیقا همون زمانیه که :

بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده

فرق نداره شرق یا غرب

شمال یا جنوب

اورژانس...

واژه هایم را

به مدفن کاغذهای باطله می برد

همانهایی که در ستیز

با توصیف تو

مغلوب شدند و از پا در آمدند.


      

آب را از من بگیر ،

اگر می خواهی ،

هوا را هم بگیر . . .

اما خنده ات را نه !

من دنیای خود را با آن ساخته ام . . .